رمان عشق گمشده پارت ۳

princess marinette princess marinette princess marinette · 1400/01/19 04:13 · خواندن 2 دقیقه

اینم پارت سه برو ادامه

#عشق_گمشده

 

#part3

 

یهو یکی بهم میگه بلند شو 

 

نگاه میکنم کت نوار! قهرمان شهر اومده منو نجات بدع! 

 

پاشو دیگه

 

آها باشه

 

منو سفت بگیر

 

باشه 

 

از پنچره خارج میشه و روی پشت بوم خونه های پاریسی میپره 

 

بلاخره به خونم میرسم

 

خوبی؟؟ 

 

آره به لطف تو، ممنون❤❤

 

 

خواهش میکنم

 

فقط چجوری فهمیدی من اونجام؟؟؟ 

 

 

 

کت نوار: 

 

ازم پرسید

 

فقط چجوری فهمیدی من اونجام؟؟؟ 

 

خب داشتم از اونجا رد میشدم که صدای گریتو شنیدم

 

آها

 

داشتم دروغ میگفتم چند روزه حسابی شیفتش شدم و همش تعقیبش میکنم... ولی نمیتونم بهش بگم این چند روزم دربه در دارم دنبالش میگردم که پیداش کنم.... اه مرینت کاش میتونستم بهت بگم چقدر دوست دارم...... 

 

 

همونطور که بهش زل زده بودم کنترلم رو ازدست دادم و بوسیدمش

 

خیلی تعجب کرد ولی اونم همراهیم کرد. 

 

یهو به خودم اومدمو فهمیدم چیکاز کردم سریع ازش جدا شدم و فرار کردم

 

مرینت: یهو به خودش اومد و ازم جدا شد فرار کرد

 

خدای من!!!! 

 

رفتم تو رختخوابم و خوابیدم. 

 

روز بعد

 

دیشب اصلا نخوابیدم پس به موقع به دانشگاه میرسم😐

 

وارد دانشگاه که شدم هرکی منو میدید با بغل دستیش پچ پچ میکرد.. 

 

رفتم سمت آلیا

 

سلام

 

سلام و زهرمار

 

چیشده الان که زود اومدم

 

 

این چیه

 

گوشیش و به طرفم گرفت و.......