p1زندگی راز آلود من

Zainab Zainab Zainab · 1400/01/21 11:23 · خواندن 1 دقیقه

سلام رمانمو آوردم برید ادامه تا بخونیدش

امیدوارم خوشتون بیاد یه چیزیم بگم

خودت باش....

قرار نیست همه مردم دوستت داشته باشن

قرارم نیست که تو اهمیت بدی...

همیشه یادتون باشه😊😉

                      مرینت
سلام من مرینت هستم،از اون موقع تا حالا ۳ سال گذشته و من 18 سالمه.هنوزم نمی تونم اون حسی که به آدرین دارم رو بهش بگم...ولی دارم با خودم میگم چرا به سمت کت نرم اون خیلی به من توجه کرد...
                
                      تیکی
دیدم مرینت تو افکارشه داشت به آدرین و کت نوار فکر می کرد که رشته افکارشو پاره کردم.
تیکی:مرینت...مرینت...مریننننننتتتتتت(از اینجا به بعد تیکی با داد حرف می زنه)چرا کل روز تو فکری...اونم تو فکر آدرین...کت نوار...تو الان محافظ معجزه گرایی...باید حواست به....هاگ ماث باشه...
                       مرینت
افکارم با حرف های تیکی پاره شد داشت حرف می زد که افتاد
_تیکی....تیکی...